کد مطلب:154156 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

مختار آزاد می شود
چون نامه عبدالله عمر به این دو نفر رسید از مختار كفیل خواستند تا او را آزاد كنند، جمعیت بیشماری از شیعیان كوفه آمدند تا كفیل مختار گردند، ابراهیم رئیس دارائی به عبدالله حاكم كوفه گفت: كفالت یك جعیت بی شمار بی فائده است ده نفر از سران كوفه را به كفالت بپذیرد و او را آزاد كن؟ عبدالله هم نظر ابراهیم را پسندید و همین كار را كرد.

ولی ایشان تنها بگرفتن كفیل و ضامن اكتفا نكردند بلكه مختار را سوگند دادند تا وقتیكه این دو نفر سر كار هستند مختار شورشی بپا نكند و بر ایشان خروج ننماید و اگر خلاف كند هزار شتر در منی قربانی كند و تمام بردگانش آزاد باشند، مختار هم قسم خورد و از زندان خارج شد.

مختار با ایشان این پیمان را بست و قسم خورد و لیكن می گفت: خدا ایشان را بكشد كه چقدر نادان و احمقند زیرا هدفی كه در نظر دارم هدف مقدسی است و قسم مانع آن نمی شود زیرا خدا فرموده است سوگند به خدا را مانع كارهای خیر مشمارید [1] و باضافه كفاره قسم می دهم و قربانی كردن هزار شتر از آب دهن انداختن برایم آسانتر است و راضی هستم به هدفم برسم و تا آخر عمر غلام و كنیز خریده ای نداشته باشم! [2] .


[1] بقره 224.

[2] طبري 600:8 كامل 481:3.